تری ونبلز؛ رماننویسی که ایران، غمانگیزترین لحظه زندگیاش را رقم زد
تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۱۶۹۷۸۶
به گزارش قدس آنلاین تری ونبلز، سرمربی مشهور انگلیسی ظهر امروز در ۸۰ سالگی در اسپانیا درگذشت؛ سرمربی شناختهشدهای که روزهای موفقی را روی نیمکت تیمهایی همچون کریستال پالاس، کوئینزپارک پیآر، بارسلونا و تاتنهام و البته تیم ملی انگلیس گذراند. او انگلیس را در یورو ۹۶ به نیمهنهایی مسابقات هم رساند اما با شکست برابر آلمان، ونبلز و شاگردانش در خانه در یک قدمی فینال، خداحافظی تلخی با جام داشتند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سرمربی فقید انگلیسی برای هواداران ایرانی فوتبال هم نامی شناخته شده است. او با هدایت استرالیا در ۲ دیدار برابر ایران در انتخابی جامجهانی ۹۸ فرانسه، تبدیل به یکی از خاطرت فوتبالدوستان کشورمان از آن مسابقه تاریخی شد. مرد انگلیسی که دستی بر قلم هم داشت و در دوران بازی، رمان جنایی مینوشت و رمانهایش در دهه ۷۰ هم تبدیل به یک سریال تلویزیونی شد.
ونبلز فقید متولد منطقه داگنهام در شرق لندن بود و در مصاحبههایش در ۲۵ سال گذشته هیچگاه نتوانست تلخی حذف مقابل ایران و صعود نکردن به جامجهانی ۹۸ را پنهان کند؛ مسابقهای که یکی از غمانگیزترین لحظات تاریخ فوتبال استرالیا بود.
پس از ناکامی ایران برابر ژاپن در اولین مرحله پلیآف انتخابی جامجهانی، بازی با استرالیا، آخرین شانس ایران برای گرفتن بلیت فرانسه بود. دو تیم پس از ۲۰ سال دوباره به هم رسیده بودند. در انتخابی جامجهانی ۱۹۷۸، این ایران بود که توانست با شکست استرالیا راهی آرژانتین شود.
این بار اما استرالیا با تری ونبلز آماده ۲ بازی رفت و برگشت با ایران میشد تا هم انتقام شکست سال ۱۹۷۸ را گرفته و هم سیودومین تیم جامجهانی ۹۸ لقب بگیرد. ونبلز که یک سال قبل از رفتن به استرالیا، انگلیس را به نیمهنهایی یورو رسانده بود، از چند روز قبل از مسابقه، جنگ روانی علیه ایران را شروع کرد. به خصوص که او و هواداران استرالیا، انتظار یک برد راحت را میکشیدند.
۲۲ نوامبر ۱۹۹۷ مصادف با اول آذر ۷۶ ملاقات ایران و استرالیا در بازی رفت بود. ونبلز پیش از مسابقه در مصاحبهای جنگ روانی را علیه ایران با انتقاد از زمین تمرین کلید زد. او گفته بود «کیفیت زمین خوب نیست. این مسائل در این سطح از فوتبال جهان ضروری است. اگر یک چیز باید درست باشد، کیفیت چمن است. کاری که آنها با ما کردهاند، بسیار دور از ذهن است» او معتقد بود که به استرالیاییها بیاحترامی شده است!
با این حال او تصور نمیکرد در ورزشگاه آزادی، شاگردانش که اکثر آنها در لیگ برتر انگلیس بازی میکردند، برابر تیمی که تنها ۲ بازیکن در تیمهای درجه ۲ آلمانی داشت، متوقف شود. ونبلز و شاگردانش ایران را با تساوی یک بر یک ترک کردند.
۲۹ نوامبر ۱۹۹۷ یا همان ۸ آذر ۷۶ معروف خودمان، قرار بعدی ایران و استرالیا در بازی برگشت بود؛ مسابقهای که در پایان آن، سوت ساندرو پل یکی از دو تیم را برای رفتن به فرانسه آماده میکرد و تیم دیگر باید ۴ سال دیگر منتظر میماند و برای رسیدن به جامجهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن، تلاش میکرد.
حکایت آن روز تاریخی را هواداران فوتبال موبهمو میدانند؛ مسابقهای که در بهت و حیرت ونبلز روی نیمکت استرالیا، با تساوی ۲-۲ و صعود ایران به پایان رسید. لس شینفلوگ، دستیار ونبلز سالها پیش ، درباره واکنش مرد انگلیسی پس از باخت، به یک مجله انگلیسی گفته بود: «صادقانه باید گفت ونبلز خیلی بدشانس بود. وقتی ونبلز به رختکن آمد از من پرسید "لس! باید چهکار کنیم؟ باید ۴ بر صفر جلو میبودیم اما نتوانستیم توپها را گل کنیم!»
ونبلز فقید هم سالها پس از این بازی در مصاحبهای، آن مسابقه را «یکی از غمانگیزترین لحظات زندگی ورزشیاش» توصیف کرد و گفت: «ﻋﻠﯽ ﺩﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺑﺎﺯﯾﮑﻨﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﺯﯾﮑﻨﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﺍﺯ ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻭ ﻫﺮﺍﺱ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯾﮑﻨﺎﻧﻢ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯾﮑﻦ ﺑﺎﻫﻮﺵ ﻭ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﭘﺎﺱ ﮔﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﺯﯾﺮﺍ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻭ حسابشدهترین ﭘﺎﺱ ﮔﻠﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻋﻤﺮم ﺩﯾﺪﻡ.»
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: تیم ملی استرالیا تیم ملی فوتبال جام جهانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۱۶۹۷۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مگره و مردان محترم» در کتابفروشیها دیده شدند
به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مگره و مردمان محترم» نوشته ژرژ سیمنون بهتازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صدوهفدهمینعنوان مجموعه پلیسی نقاب است که اینناشر منتشر میکند.
سربازرس ژول مگره یکی از شخصیتهای مهم ادبیات پلیسی فرانسویزبان است که ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی خلقش کرده و ترجمه داستانهایش توسط عباس آگاهی در مجموعه پلیسی نقاب چاپ میشود.
پیش از اینکتاب، رمانهای «دلواپسیهای مگره»، «مگره از خود دفاع میکند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی»، «ناکامی مگره»، «مگره دام میگسترد»، «مگره و جسد بیسر»، «مگره و زن بلندبالا»، «مگره و آقای شارل»، «بندرگاه مه آلود»، «پییر لتونی»، «مگره در اتاق اجاره ای»، «مگره و مرد روی نیمکت»، «مگره و شبح»، «مگره نزد فلاماندها»، «مگره سرگرم میشود»، «تعطیلات مگره»، «دوست کودکی مگره»، «مگره و مرد مرده»، «مگره و خبرچین»، «مگره و بانوی سالخورده»، «مگره و جنایتکار» «مگره و جان یک مرد»، «لونیون و گانگسترها»، «سربازرس مگره و دیوانه بِرژِراک»، «سربازرس مگره در شب چهارراه»، «مگره و مرد بیخانمان»، «سربازرس مگره در کافه دوپولی»، «مگره» و «سربازرس مگره در قضیه سَنفیاکْر» از آثار ژرژ سیمنون، در قالب مجموعهنقاب با محوریت شخصیت سربازرس مگره چاپ شدهاند.
«مگره و مردمان محترم» درباره پرونده قتل یککارخانهدار بازنشسته است که باعث میشود پای سربازرس به خانه او کشیده شود. نکته اینپرونده این است که همه آدمهای درگیر در آن، محترماند و مظنونی بینشان به چشم نمیآید.
اسم کارخانهدار رنه ژوسلن است که در نبود همسر و دخترش، با دامادش دکتر فابر شطرنج بازی کرده است. همسر و دختر ژوسلن به تئاتر رفته و منزل نبودهاند. وقتی پدرزن و داماد مشغول بازی شطرنج هستند، تلفنی ناشناس، دکتر را به بالین بیماری میخواند که وجود خارجی ندارد و به اینترتیب، شرایط برای حضور قاتل در خانه فراهم میشود که بررسیهای اولیه نشان میدهند بدون هرگونه استفاده از زور وارد شده و با اسلحه کمری خود به ژوسلن شلیک کرده است.
ژرژ سیمنون رمان «مگره و مردمان محترم» را سال ۱۹۶۱ نوشته است.
اینرمان در ۸ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
«منو متهم به دروغگویی میکنید؟»
لبهایش کمی میلرزید. بیگمان فشار زیادی به خودش وارد میکرد تا مقابل مگرهای که رنگ رخسارهاش برافروخته بود، ثابت و باوقار باقی بماند. اما لاپوانت هم گرفته و ناراحت، نمیدانست به کجا نگاه کند.
«شاید به دروغگویی نه، ولی به از قلمانداختن بعضی چیزها... مثلا من یقین دارم که شوهرتون در مسابقات اسبدوانی شرطبندی میکرده ...»
«دونستن این چه کمکی میتونه بهتون بکنه؟»
«اگر شما هیچاطلاعی از اینموضوع نداشتید، اگر شما هرگز چنین سوءظنی به او نبردید، مشخص میکنه که اون میتونسته چیزی رو از شما مخفی نگه داره. و اگه او اینو از شما مخفی نگه داشته ...»
«شاید به فکرش نرسیده که راجع به این موضوع با من حرف بزنه.»
«اینکه میگید شاید اگر اون یک یا دوبار، تصادفی، بازی کرده بود پذیرفتنی بود. ولی اون مشتری پروپاقرص اینجور جاها بوده که هفتهای چندهزار فرانک در مسابقات اسبدوانی شرطبندی میکرده ...»
«میخواهید چه نتیجهای بگیرید؟»
«شما جوری وانمود کرده بودید که انگار همهچی رو درباره اون میدونید، و خودتون هم چیزی رو از اون مخفی نمیکردید...»
اینکتاب با ۱۵۲ صفحه، شمارگان ۳۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6090851 صادق وفایی